موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
زراعت دیم ایران
2345-203X
2
1
2013
05
22
Study on genetic variation in safflower collection (Carthamus tinctorius L.) under rainfed condition
بررسی تنوع ژنتیکی درکلکسیون گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) در شرایط دیم
1
16
100160
10.22092/idaj.2013.100160
FA
سید سعید
پورداد
معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم- کرمانشاه
مهدی
جمشید مقدم
معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم- کرمانشاه
Journal Article
2012
12
03
Safflower is an oilseed crop with high adaptability to rainfed conditions of Iran. It is native crop in Iran and due to some morphological characters specially root system it shows good resistance to drought stress. In present investigation to study genetic variation in fall planting of safflower in rainfed condition 100 genotypes were evaluated in a 10×10 simple lattice square design with two replications for 9 agronomic characters. The results showed that variation for number of days to flowering and physiological maturity was limited such that selection for earliness among the genotypes under study is not expected to be effective and for this reason in order to increase the genetic variation, other breeding strategies should be applied. There was relative variation for plant height and high variation for yield components and seed and oil yield. The results showed that for all traits except seed and oil yield the environmental variance was bigger than genetic variance also coefficient of variation and broad sense heritability for most of the traits were low. Therefore environment had a high influence on traits under study such that indirect selection for yield through these traits is not expected to be successful. On the other hand estimation of genetic parameters for seed and oil yield revealed that direct selection should be effective in the present germplasm collection. Factor analysis led to four loading factors which explained 68.9 percent of total variation. The first factor explained 26% of the total variation called as yield factor, the second factor explained 15.7% of the total variance and was called as yield components factor, the third factor explained 15.4% of the total variance and was called phonological factor and finally the fourth factor explained 11.8% of total variation and was called as plant height factor. Grouping of genotypes by cluster analysis resulted in four clusters. The second cluster had the lowest mean for seed and oil yield and plant height but the fourth cluster had the highest mean for the seed and oil yield. This latter cluster can be used in breeding programs to increasing safflower potential for seed and oil yield.
گلرنگ گیاهی دانه روغنی و سازگار با شرایط دیم کشورمان است. این گیاه بومی ایران بوده و به علت ویژگیهای مورفولوژیک و به خصوص وضعیت ریشهاش مقاومت مناسبی به تنش خشکی دارد. در تحقیق حاضر به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپهای گلرنگ در کشت پاییزه و در شرایط دیم تعداد 100 ژنوتیپ در یک طرح لاتیس ساده 10×10 با دو تکرار از نظر 9 صفت زراعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که برای صفات تعداد روز تا گلدهی و رسیدن فیزیولوژیک تنوع زیادی وجود نداشت و لذا گزینش برای صفت مهم زود رسی در ژنوتیپهای تحت بررسی موثر نبوده و میبایست از سایر روشهای اصلاحی برای افزایش تنوع ژنتیکی در این صفت سود جست. برای ارتفاع بوته تنوع نسبی و برای اجزاء عملکرد و عملکرد دانه و روغن تنوع بالایی مشاهده گردید. همچنین نتایج نشان داد که برای تمامی صفات به جز عملکرد دانه و روغن میزان واریانس محیطی بزرگتر از واریانس ژنتیکی بوده و ضریب تنوع ژنتیکی و نیز وراثت پذیری عمومی اکثر صفات پایین بود. بنابراین شرایط محیطی تاثیر بسزایی بر صفات تحت بررسی داشته و گزینش غیر مستقیم برای عملکرد از طریق این صفات چندان موثر نخواهد بود. در مقابل برآورد پارامترهای ژنتیکی در عملکرد دانه و روغن نشان داد که گزینش مستقیم برای عملکرد بالای دانه و روغن در ژرمپلاسم حاضر موثر است. تجزیه به عاملها منجر به شناسایی چهار عامل گردید که در مجموع 9/68 درصد تغییرات کل را توجیه کردند. عامل اول با توجیه 26 درصد تغییرات کل به عنوان عامل عملکرد، عامل دوم با توجیه 7/15 درصد از واریانس کل به عنوان عامل اجزای عملکرد، عامل سوم با توجیه 4/15 درصد تغییرات کل به نام عامل فنولوژیک و عامل چهارم با توجیه 8/11 درصد واریانس کل به عنوان عامل ارتفاع بوته نامگذاری شدند. گروهبندی ژنوتیپها از طریق تجزیه خوشهای ژنوتیپها را به چهار خوشه تقسیم نمود. خوشه دوم دارای کمترین میانگین عملکرد دانه و روغن و ارتفاع بوته و خوشه چهارم دارای بیشترین میانگین عملکرد دانه و روغن بود. این خوشه میتواند در برنامههای اصلاحی گلرنگ برای افزایش پتانسیل تولید دانه و روغن در نظر گرفته شود.
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
زراعت دیم ایران
2345-203X
2
1
2013
05
22
Comparison of conventional and new methods in barley and wheat breeder seed management
مقایسه روش جدید با روش مرسوم ادارة مزارع پرورشی جو و گندم
17
31
100161
10.22092/idaj.2013.100161
FA
کورش
نادرمحمودی
معاونت مؤسسة تحقیقات کشاورزی دیم- کرمانشاه
Journal Article
2012
09
10
Seed is one of the most important inputs in wheat and barley crops production systems. Due to the importance of bred seeds in crop production with higher quality and quantity, demands have been increased for seed of newly released wheat and barley varieties in recent years. But the agricultural research stations would not be able to produce enough initial seed nucleus to cover the demands because of limited land resources and funds. Furthermore, the lack of initial nucleus seed is due to inefficiency of conventional seed production method (hill-pot method); because it needs more land, time, fund, and too much manual operation. The newly developed method, presented in this paper, designed based on plot cultivation and has been successfully implemented during 2006-09 at the Sararood Agricultural Research Station. In comparison with the conventional method, the new method could produce clean nucleus seed with less cost. By implementation of new method, the production of initial nucleus seed of Sararood-1 (barley variety) has been raised significantly from 300 to 3900 kg/ha, which is 13-fold increase. It can be concluded that, shifting from conventional methods to the new method would improve the quantity, quality and purity of nucleus seed production with lower cost in breeder seed production centers.
نظر به نقش بذور اصلاح شده در افزایش کمی و کیفی تولید، در سال های اخیر تقاضا برای آنها بالا رفته، اما بدلیل کمبود هستههای اولیة بذر و همچنین محدودیت در امکانات ایستگاههای تحقیقات کشاورزی، در عمل به میزان کافی از بذر پرورشی تولید نشده است.کمبود هستههای اولیة بذر بیشتر بدلیل عدم کارایی روش مرسوم تولید بذر غلات در مزارع "هزارخوشه" است، زیرا در این روش عملکرد در واحد سطح بدلیل فاصلة زیاد خوشهها و تلف شدن سطح زیادی از مزرعه بسیار کم است. ضمنا" بازدهی این روش بدلیل عملیات کشت دستی پر هزینه و زمان بر است. روش جدید بر اساس کشت مزارع پرورش-1 بصورت کرتی طراحی شده و طی سال های زراعی 86-1385 ، 87-1386 و 88-1387 در معاونت مؤسسة تحقیقات کشاورزی دیم کشور با موفقیت به اجرا در آمده است. این روش در مقایسه با روش مرسوم مزرعة "هزارخوشه" از نظر میزان تولید با هزینه بسیار کمتر، برتری قابل ملاحظهای داشته و توانسته است در افزایش تولید بذور پرورشی با درجه خلوص استاندارد، بسیار مؤثر باشد. در این روش میزان تولید جو سرارود-1 در سال زراعی 88-1387 در مرحلة پرورش-1 به 3900 کیلوگرم در هکتار رسید که نسبت به حداکثر برداشت از مزرعه "هزارخوشه" (300 کیلوگرم در هکتار طی سالهای گذشته)، دارای افزایش چشمگیر بود.
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
زراعت دیم ایران
2345-203X
2
1
2013
05
22
Study on grain yield stability of barley varieties/lines in cold and semi-cold dryland areas
بررسی پایداری عملکرد دانه لاین ها و ارقام جو در مناطق سرد و سرد معتدل دیم
33
52
100162
10.22092/idaj.2013.100162
FA
فرهاد
آهک پز
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
کوروش
نادر محمودی
معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور- کرمانشاه
علی
حسامی
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کردستان
کاظم
سلیمانی
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی زنجان
الیاس
نیستانی
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور- خراسان شمالی
Journal Article
2013
01
10
This study was conducted to determine grain yield stability of rainfed promising barley genotypes across six rainfed research stations (Maragheh, Sararood, Uromieh, Qamloo, Zanjan and Ardabil) under cold and semi-cold conditions during three cropping seasons (2006-2009) in Iran. The studied genotypes were 10 promising barley lines along with two checks (one local and one newly released variety, (Abidar). In each environment, the experiment was arranged in randomised complete block design (RCBD) with four replications. Results of combined ANOVA showed that location, year, genotype and interactions of location´genotype and year´location´genotype had significant effect on grain yield. The genotypes had the highest and the lowest grain yield in Sararood (2549 Kg/ha) and Zanjan (1578 Kg/ha) stations, respectively. Line No. 9 with 2061 Kg/ha had the highest grain yield among the tested genotypes. Results of stability parameters (i.e., Eberhart and Russell’s regression method, Lin and Binn’s method, environmental coefficient of variation, environment variance, Wricke’s ecovalance,Shukla’s stability variance and ranking methods) showed that line No. 2, 5 and 9 had higher and stable yield in different environments. Hence, these genotypes could be recommended for cultivation under cold and semi-cold rainfed conditions of Iran.<span style="font-size: medium;"> </span>
این تحقیق به منظور بررسی پایداری عملکرد دانه و تعیین ژنوتیپ های پرمحصول و سازگار در قالب آزمایش های یکنواخت ناحیه ای جو در ایستگاه های تحقیقاتی مناطق سردسیر و معتدل دیم شامل مراغه، سرارود، اردیبل، ارومیه، کردستان(قاملو) و زنجان انجام گرفت. در این بررسی تعداد 10 رقم و لاین جو به همراه دو رقم شاهد (محلی وآبیدر) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در سه سال زراعی(88-1385) مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه مرکب(3 سال و 6 مکان) نشان دادکه اثرات ساده سال، مکان و ژنوتیپ، اثر متقابل مکان × ژنوتیپ و اثر سه جانبة سال × مکان × ژنوتیپ بر عملکرد دانه از نظر آماری معنیدار هستند. بیشترین وکمترین عملکرد دانه به ترتیب مربوط به ایستگاه سرارود (2549 کیلوگرم در هکتار) و ایستگاه زنجان (1578کیلوگرم در هکتار) بوده و لاین شماره 9 با متوسط عملکرد دانه2061 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را در بین ژنوتیپ های آزمایشی داشت. بر اساس روش های ابرهارت و راسل، پارامتر تیپ چهار لین و بینز، ضریب تغییرات محیطی، واریانس محیطی، اکووالانس ریک، واریانس پایداری شوکلا و روش های غیرپارامتری رتبه بندی و نسبت شاخص عملکرد، لاین های 2، 5 و 9 پایدارتر و پر محصول تر از بقیه ژنوتیپ ها بوده و لذا برای کشت در مناطق سردسیر دیم مناسب تشخیص داده شدند.
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
زراعت دیم ایران
2345-203X
2
1
2013
05
22
buffering capacity in the soils with different soil management systems in dryland condition of Maragheh
تاثیر مدیریت های مختلف زراعی بر میزان نیاز، ظرفیت جذب و بافر فسفر خاک در شرایط دیم مراغه
53
62
100163
10.22092/idaj.2013.100163
FA
غلامرضا
ولیزاده
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
بهزاد
صادق زاده
محمود
تیموریان
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
Journal Article
2012
09
11
Changes of soil physico-chemical properties for different management systems leading to change phosphorusrequirement, adsorption and buffering capacity in soils were studied. Soil samples of different soil management systems were analyzed for soil properties changes. Then, phosphate adsorption isotherms for the soils of different managements ((Langmuir adsorption isotherm) were examined. For all samples, adsorption of P was determined at standard equilibrium concentration (C). Adsorption capacity (X<sub>m</sub>), requirement and buffering capacity were determined from plot of C/X as function of C with linearly equation (C/X= C/X<sub>m</sub>+1/K*X<sub>m</sub>). The results indicated that different soil management systems changed soil physico-chemical properties. P sorption curve showed that with an increase in equilibrium concentration of P, the amount of adsorbed P increased linearly at different soil management systems. Accordingly, by using Langmuir adsorption isotherm, results indicated that phosphorus adsorption capacity differed from 800 to 1500 mg/kg at different soil managements. P adsorption capacity in natural pasture and forage-wheat system compared to others systems were highest. The lowest P adsorption capacity was at fallow-wheat system. It can be concluded that soil management systems change soil physico-chemical properties. P requirement, adsorption and buffering capacity were varied for different soil management systems. Phosphorus availability depend on P adsorption and buffering capacity.
به منظور بررسی اثرات مدیریت های مختلف زراعی درتغییرات خواص فیزیکو- شیمیایی خاک ها و تغییر در میزان نیاز یا جذب، ظرفیت جذب، ظرفیت بافر فسفری خاک، از روش های رایج برای اندازه گیری میزان ماده آلی، در صد مواد خنثی شونده یا معادل در صد آهک ، فسفر ، پ هاش و بافت خاک برای نمونه های تهیه شده از مزارع با مدیریت های مختلف استفاده شد. پس از تعیین اندازه گیری ها برای تغییر خواص فیزیکو- شیمیایی خاک.از معادله لانگمویر بر اساس روش استاندارد رایمنت و هیگینسون در سال 1992 که به غلظت های تعادلی و جذب فسفر خاک معروف است استفاده شد. نتایج نشان داد میزان مواد آلی، پ هاش، درصد مواد خنثی شونده و فسفر خاک ها در اثر مدیریت های مختلف تغییر می یابد. منحنی های غلظت تعادلی و جذب فسفر خاک ها در مدیریت های مختلف زراعی نشان داد با افزایش میزان غلظت تعادلی، میزان جذب فسفر بطور خطی افزایش یافت، معادلات جذب و ظرفیت جذب فسفر در مدیریت های مختلف زراعی متفاوت بودند. همچنین معادلات منحنی های نسبت غلظت تعادلی فسفر به میزان جذب فسفر نشان داد، میزا ن ظرفیت جذب فسفر از 800 تا 1500 میلیگرم در کیلوگرم خاک در مدیریت های مختلف متغیر بود. در مدیریت های زراعی میزان ظرفیت جذب فسفر یونجه-گندم(1428 میلی گرم در کیلو گرم خاک) و خاک دست نخورده (1111 میلی گرم در کیلوگرم خاک)، در مقایسه با سایر مدیریت ها بیشتر بوده و مدیریت زراعی یونجه-گندم کمترین میزان جذب یا نیاز (44میلی گرم در کیلو گرم خاک) را داشت. از نتایج این مطالعه استنباط می شود مدیریت های مختلف زراعی خواص فیزیکو- شیمیایی تغییر داده و مطابقاٌ میزان ظرفیت، جذب یا نیاز فسفر در مدیریت های مختلف زراعی تغییر می دهد. بعلاوه سیستم آیش-گندممیزانماده آلی، در صد آهک و ظرفیت جذب در مقایسه با مدیریت های دیگر کاهش می دهد. در مدیریت یونجه- گندم نیاز به مصرف فسفر در مقایسه با دیگر مدیریت های زراعی کمتر است.
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
زراعت دیم ایران
2345-203X
2
1
2013
05
22
Evaluation of Bread Wheat Genotypes for Drought Tolerance using Agro-Physiological Traits
ارزیابی ژنوتیپهای گندم نان برای تحمل خشکی با استفاده از صفات آگرو-فیزیولوژیک
63
84
100164
10.22092/idaj.2013.100164
FA
عزت اله
فرشادفر
دانشگاه رازی کرمانشاه
فرزاد
مرادی
دانشجوی سابق دانشگاه رازی کرمانشاه
رضا
محمدی
معاونت مؤسسه تحقیقات کشاورزی دیم-کرمانشاه
Journal Article
2012
01
03
This research was investigated to study the agronomic and physiological characteristics of 20 bread wheat genotypes under both rainfed (stress) and irrigated (non-stress) conditions in the filed (RCBD) and laboratory (CRD) with three replications in Sararood Dryland Agricultural Research Station, Kermanshah, Iran, in 2004-05 cropping season. Genotypes were evaluated for physiological and agronomic traits in the both field and laboratory conditions. The genotypes differed significantly for the measured traits. Genotype No. 17 (Marvdasht) with the highest yield under normal condition had the highest stress tolerance index (STI) and tolerance index (TOL), whereas genotype No. 20 (Sardari) with the highest yield under rainfed had the lowest TOL and moderate STI. The results of regression analysis indicated that traits of Pro, Chl-a, DH, PedL, PH and TKW were accounted for 60% of total variation of grain yield under rainfed condition.. Based on results of correlation analysis, the laboratory traits were as a good alternative for most of field traits. Therefore, use of them for some selections in filed can be suggested. According to principal component analysis (PCA) and biplot analysis, the genotypes No. 11, 9 and 10 with relatively high yield in the both conditions had high proline content and high TKW and the highest germination stress index (GSI) and promptness index (PI). Genotype No. 17 with the highest yielding production under normal condition was characterized as genotype with the highest values for STI, chlorophyll fluorescence, cellular membrane stability and Chl-a and Chl-b. STI was positively (P<0.01) associated with yields under both stress and non-stress conditions, thus can be regarded as suitable index for screening drought tolerant genotypes.
به منظور بررسی خصوصیات زراعی و فیزیولوژیک موثر در تحمل خشکی در 20 ژنوتیپ گندم نان، آزمایشی در دو شرایط تنش (دیم) و بدون تنش (آبیاری) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط مزرعه و در شرایط آزمایشگاه در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال زراعی 84-1383 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم سرارودکرمانشاه اجرا شد. ژنوتیپها بر اساس برخی صفات زراعی و فیزیولوژیک در مزرعه و آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات نشان داد که بین ژنوتیپهای مورد بررسی اختلاف آماری معنی دار وجود دارد. ژنوتیپ شماره 17 (مرودشت) با بالاترین میزان عملکرد در شرایط بدون تنش از بالاترین میزان شاخص تحمل خشکی ( STI ) و شاخص تحمل (TOL ) برخوردار بود و ژنوتیپ شماره 20 (سرداری) با بیشترین پتانسیل عملکرد در شرایط تنش کمترین میزان شاخص TOL را داشته و از STI متوسطی برخوردار بود. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون، میزان پرولین، محتوای کلروفیل a، روز تا ظهور سنبله، طول پدانکل، ارتفاع بوته و وزن هزار دانه در مجموع 2/60% از تغییرات عملکرد دانه در شرایط تنش خشکی را توجیه نمودند. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه به مؤلفه های اصلی و بای پلات، ژنوتیپهای شماره 9، 10 و 11 با داشتن عملکرد نسبتا" بالا در هر دو شرایط تنش و بدون تنش دارای میزان پرولین و وزن هزار دانه بالا و میزان شاخص تنش جوانه زنی و سرعت جوانه زنی بالا بودند. ژنوتیپ شماره 17 با بیشترین عملکرد در شرایط نرمال دارای بیشترین میزان شاخص تحمل خشکی (STI) و بیشترین میزان کلروفیل فلورسنس، پایداری غشاء سلولی و بیشترین میزان کلروفیل های a و b بود. با توجه به همبستگی بالای شاخص STI با عملکرد دانه در دو شرایط دیم و آبیاری، می توان از این شاخص به عنوان معیار مناسب برای گزینش ژنوتیپهای متحمل به خشکی استفاده نمود.
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
زراعت دیم ایران
2345-203X
2
1
2013
05
22
Influence of Topography and Latitude on Rain Water Productivity and Rainfed Barley yield
نقش ارتفاع و عرض جغرافیایی بر بهرهوری بارش و عملکرد جو دیم
85
99
100165
10.22092/idaj.2013.100165
FA
علیرضا
توکلی
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان سمنان ( شاهرود )
عبدالمجید
لیاقت
دانشگاه تهران
امین
علیزاده
دانشگاه فردوسی مشهد
Journal Article
2013
04
11
Low cereal and legumes yields and their RWP index are mainly due to poor distribution of rainfall and poor agronomic management practices. Rainfed barley yield and rain water productivity (RWP, defined as rainfed grain yield divided by the total crop season annual rainfall water) in the dry farming are considerable by topography and latitude. Yield data, rainfall, altitude and latitude of 182 points during the 2003-2007 were used. Total rainfed barley areas under consideration are 1.032 million ha, total rain water available at this area is 4.726 billion cubic meters and barley yield was obtained equal to 1019 kg/ha. Average rain water productivity of rainfed barley was obtained 0.239 kg per cubic meter. Areas of study, 32.4% areas have less than 85 percent of the average rain water productivity, 26.4 % have between 85 and 115 percent of of the average rain water productivity and 41.2% have more than 15 percent of the average rain water productivity. While, the rain water productivity of 80% areas less than 0.33 kg per cubic meter, only yield of 20 % area are more than 1303 kg/ha. Yield of 60% area (with RWP less than 0.28 kg.m-3) is less than 1027 kg/ha. Rain water productivity on the rise from latitude 32 and this trend continues until latitude 37.5. Relationship between topography and barley yield is a negative linear and highest frequency is topography ranges from 1200 to 1800 m. With increasing topography, RWP increased, and highest frequency is topography ranges from 1000 to 1800m and then gradually decreased rain water productivity.
پایین بودن عملکرد و شاخص بهرهوری بارش محصولات دیم، ناشی از توزیع نامناسب بارش و عملیات مدیریت زراعی ضعیف در مزارع زارعین است. بهرهوری بارش و عملکرد اراضی جو دیم تا حدود زیادی با دو مولفه ارتفاع و عرض جغرافیایی قابل بررسی و ارزیابی است. بر این اساس آمار عملکرد، بارش، ارتفاع و عرض جغرافیایی 182 نقطه کشور طی سالهای 86-1382 مورد استفاده قرار گرفت. کل اراضی دیم تحت بررسی 032/1 میلیون هکتار است و کل آب قابل مدیریت در این اراضی برابر 726/4 میلیارد متر مکعب است و متوسط عملکرد جو برابر 1019 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. متوسط شاخص بهرهوری بارش در تولید جو دیم کشور برابر 239/0 کیلوگرم بر متر مکعب است. از کل مناطق مورد بررسی، 4/32 درصد مناطق دارای شاخص بهرهوری بارش کمتر از 85 درصد میانگین کشور، 4/26 درصد مناطق دارای شاخص بهرهوری بارش بین 85 و 115 درصد میانگین و 2/41 درصد مناطق نیز دارای شاخص بهرهوری بارش بیشتر از 15 درصد میانگین کشور هستند. در حالی که 80 درصد مناطق دارای بهرهوری بارش کمتر از 33/0 کیلوگرم بر متر مکعب هستند، فقط 20 درصد مناطق دارای عملکرد بیشتر از 1303 کیلوگرم در هکتار میباشند و عملکرد در 60 درصد مناطق که دارای بهرهوری بارش کمتر از 28/0 کیلوگرم بر متر مکعب میباشد، کمتر از 1027 کیلوگرم در هکتار است. شاخص بهرهوری بارش از عرض جغرافیایی 32 رو به افزایش نهاده و این افزایش تا عرض جغرافیایی 5/37 ادامه دارد. رابطه بین ارتفاع و عملکرد جو یک رابطه خطی نزولی است و بیشترین فراوانی در محدوده ارتفاعی 1200 تا 1800 متر واقع است. با افزایش ارتفاع، شاخص بهرهوری بارش افزایش یافته و در ارتفاع 1800-1000 متری بیشترین فراوانی و تجمع نقاط مشاهده میشود و پس از آن به تدریج شاخص بهرهوری بارش کاهش نشان میدهد.
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
زراعت دیم ایران
2345-203X
2
1
2013
05
22
Integrated weed management in waiting and spring planting of
rainfed chickpea
مدیریت تلفیقی علفهای هرز در کشت انتظاری و بهاره نخود دیم
101
111
100166
10.22092/idaj.2013.100166
FA
محسن
مهدیه
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
حمید
رحیمیان مشهد
دانشگاه تهران
خشنود
علیزاده
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
0000-0002-2317-069X
Journal Article
2012
10
08
In order to compare the performance of different weed mangement methods in spring and waiting planting of rainfed chickpea this experiment was carrid out as split plot in randomized complete block design with four replications at Maragheh agricaltural research station during 2004–2005 crop season. The main factors were planting ِdates including the waiting and spring planting. Sub plots were weed control treatments with 11 levels included two levelds of handy weeding, three levels of mechanical control, five levels of chemical control and check without contol. Comparison of means showed that handy weeding was better treatment comparing chemical and mechanical control and had more grain yield at both planting dates. Among chemical weed control methods, the treatment <em>Pursuit</em> in waiting planting had 606.2 kg.ha<sup>-1</sup> grain yield was the best treatment. Among mechanical control the treatment of inter-row caltivation along with hand weeding on crop rows in spring planting had 764.9 kg.ha<sup>-1</sup> grain yield was the best treatment. Economical evaluation of different herbicides showed that <em>Pursuit </em>had %124 net economic gain in comparison with check, and with %57 net gain over full control, it was the best treatment in the waiting planting method. Full handy control with %126 and mecahanical control with %112 net gain over check were more economical treatments in the spring planting date.
به منظور مقایسه کارایی روشهای مختلف مدیریت علفهای هرز در کشت انتظاری و بهاره نخود دیم، این تحقیق در قالب اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه در سال زراعی85-1384 اجرا شد. فاکتور اصلی تاریخ کاشت در دو سطح کشت انتظاری و کشت بهاره بود و فاکتور فرعی دارای 11 سطح که شامل2 سطح کنترل دستی، 3 سطح کنترل مکانیکی، 5 سطح کنترل شیمیایی و شاهد بدون کنترل علفهای هرز بود. در هر دو تاریخ کاشت انتظاری و بهاره، تیمــارهایی که در آنها وجین دستی اعمال شده بود نسبت به تیمارهای کنترل شیمیایی و مکانیکی از لحاظ عملکرد دانه برتر بودند. در بین تیمارهای شیمیایی, کنترل شیمیایی با علفکش پرسوئیت به میزان 4/. لیتر در هکتار در کاشت انتظاری بهترین تیمار بود و در بین تیمارهای کنترل مکانیکی، تیمار کنترل مکانیکی بین ردیفهای کاشت بهمراه وجین دستی روی ردیفها در کشت بهاره از برتری نسبی برخوردار بود. بررسی اقتصادی روشهای مختلف کنترل علفهای هرز نشان داد که تیمار شیمیایی کنترل علفهای هرز با علفکش پرسوئیت با 124% افزایش درآمد خالص نسبت به تیمار شاهد بدون کنترل و 57% افزایش در آمد خالص نسبت به تیمار کنترل کامل دستی علفهای هرز، بهترین روش کنترل در کشت انتظاری بود و در کشت بهاره نیز تیمار کنترل کامل علفهای هرز با 126% و تیمار کنترل مکانیکی بین ردیفهای کاشت بهمراه کنترل دستی روی ردیفها، با 112% افزایش در آمد نسبت به بقیه تیمارها اقتصادیتر بودند.